براستی سهم لرهااز کارون و زاینده رود چیست؟
دوازده درصد آب های جاری کشور را استان چهارمحال بختیاری تامین می کند ،حال سوال اینجاست که سهم سرمادیدگان روزگار،لرهای جفادیده با وفا از این آب ها چیست؟
زاینده رود سرچشمه اش به نام بختیاری ها و به کام حاشیه نشینان(که الحق باید آنان را خوش نشینان نامید!) و استان همجوار ما اصفهان و استان های همجوار اصفهان و.....است ،سرما را کوهرنگ باید بکشد و مالکیت را اصفهان به یدک.
این جنگ بر سر آب فقط به روی زمین ختم نمی شود در زیر معرکه ای برپاست! تونل آب زیر زمینی بهشت آباد اردل جمع آوری کننده همه آبهای زیر زمینی در مسیر خود می شود(بجز آبی که در ابتدای کار با خود دارد)مقصد هم طبق معمول ،معلوم است،آبادانی و حاصلخیزی سهم اصفهان و خشکی و برهوتی سهم اردل.
کارون هم فقط بلد است بجوشد و بیخود بخروشد ! تا می تواند سدهایی را سیراب می کند که هیچ سودی به حال منطقه بختیاری ندارند...
خوب شاید به نظر خوانندگان بزرگوار این طرز تفکر متعصبانه به نظر برسد ،طرح چند سوال شاید ابهامات را تاحدودی برطرف کند:
- چرا مناطق و شهرستان های لر نشین که کارون از آن ها عبور می کند و در این مناطق سد برای تولید برق صنعتی ایجاد شد،خود از صنعت بی بهره یا کم بهره اند؟
-آیا بهتر نبود قبل از احداث سد کارون 4 صنعت در لردگان رونق می گرفت تا جرعه ای ازکارون هم نصیب لردگان می شد؟(ناگفته نمونه یه پتروشیمی داریم توپ!!اما دریغا تا بیاد راه اندازی بشه احتمالا دیگه کسی طرف اوره و امونیاک نره!!)
- اگر روزی کارون طغیان کرد یا سدها فروریختند ایذه زیر آب می رود یا سورمق فارس؟
- انتقال آب ازسد کارون4به دشت های فلارد،خانمیرزا و لردگان که هزینه تر است یا استخراج آبهای زیر زمینی بیش از 200چاه در شهرستان؟
- انتقال آب سبزکوه به برهوت سفید دشت مقرون به صرفه است یا انتقال آب سندگان به دشت حاصلخیز ابواسحاق(باساقی)؟
جالب اینجاست که استان های همجوار برسر مالکیت آب نزاع به راه می اندازند و سرها می شکنند و شکمها پاره می کنند و فواره ها از لوله های شکسته آب درست می کنند!! و به قول معروف:"دو غَلا جَر ایکُنن سر کشک مردم!".
جای تعجب نیست در آینده ای نه چندان دور آب کارون هم به زاینده رود بپیوندد و خوش نشینان را سیراب کند و در این طرف قضیه سرمایه های مردم بی گناه بر اثر خشکسالی از بین برود و در ان طرف تر مردمانی به دلیل نداشتن آب آشامیدنی سالم دچار بیماریهای مزمن و خطرناک بشوند.
سهم لرها در این بین یا هیچ است یا سرما و نقش بی بدیل آنها هم سپر بلا بودن خوش نشینان!!
چون در قدیم الایام این روستا پوشیده از جنگل های فراوان بوده و ضمن اینکه باغهای فراوان داشت این منطقه را باغسو (باغستان) گفته اند که در طی زمان به باساقی (امروزه در بین مردم منطقه و خود اهالی روستا این نام رایج است) و نهایتا ابواسحاق تبدیل شده است.