خجسته باد نوروز
زپندار نیک است گفتار نیک
چو پندار و گفتار تو نیک شد
نباید ز تو غیر کردار نیک
خجسته باد نوروز آریایی ،نوید بخش سرور ایرانی بر همه هم تباران بختیاری.
سال خوشی همراه با پندار، گفتار و کردار نیک را برای شما آرزو مندیم.![]()
![]()
![]()
زپندار نیک است گفتار نیک
چو پندار و گفتار تو نیک شد
نباید ز تو غیر کردار نیک
خجسته باد نوروز آریایی ،نوید بخش سرور ایرانی بر همه هم تباران بختیاری.
سال خوشی همراه با پندار، گفتار و کردار نیک را برای شما آرزو مندیم.![]()
![]()
![]()
پدر وپسري در كوه قدم مي زدند كه ناگهان پاي پسر به سنگي گير كرد و به زمين افتاد و داد كشيد: (( آآآآي ي ي))!! صدايي از دور دست آمد: ((آآآآي ي ي))!!! پسر با كنجكاوي فرياد زد: ((كه هستي؟)) پاسخ شنيد: ((كه هستي؟)) پسر خشمگين شد و فرياد زد: ((ترسو!)) باز پاسخ شنيد: ((ترسو!)) پسر با تعجب از پدر پرسيد: ((چه خبر است؟)) پدر لبخندي زد و گفت: ((پسرم! توجه كن)) و بعد با صداي بلند فرياد زد: ((تو يك قهرمان هستي!)) صدا پاسخ داد: ((تو يك قهرمان هستي!)) پسر باز بيشتر تعجب كرد پدرش توضيح داد:((مردم مي گويند اين انعكاس كوه است ولي در حقيقت انعكاس زندگي است. هر چيزي كه بگويي يا انجام دهي، زندگي عيناً به تو جواب مي دهد. اگر عشق را بخواهي، عشق بيشتري در قلب تو به وجود مي آيد و اگر دنبال موفقيت باشي، آن را حتماً بدست خواهي آورد. هر چيزي را كه بخواهي و هر گونه كه به دنيا و آدم ها نگاه كني، زندگي همان را به تو خواهد داد.))
نوروز یکی از اعیاد باستانی، مربوط به همه ی مردم کشور ایران است و به همین دلیل آمدنش موجب شادی و لذت عمومی تمام مردم ایران می شود. عیدی که با اولین روز های بهار آغاز می شود و دارای طولانی ترین و پر معناترین تشریفات است و تمام ایرانیان عالم، هر عقیده و زبان و نژادی که داشته باشند ودر هر کجا که زندگی کنند در اجرای مراسم آن شور و هیجان زیادی دارند.
در طی این بزرگترین عید عمومی یا ملی ایران شور و شوق عمومی به اوج می رسد و مراسم و آداب آن که طولانی و پیچیده و شادمانه است در طول یک مدت دو هفته ای به زندگی عمومی مردم ایران هیجانی تازه و معنایی رمزی می بخشد در این نوشته و چند گفتار دیگر سعی خواهیم کرد که چند آیین وابسته به نوروز را برای آشنایی و شناخت بهتر این عید بزرگ بیان کنیم.
چهارشنبه سوری:
مراسم چهارشنبه ی آخر سال است که غالبا یک روز تا یک هفته قبل از نوروز در شب آخرین چهارشنبه قبل از عید برگذار می شود.در طی این مراسم که نوعی جشن آتش محسوبست در تمام شهرها ، و حتی در تمام دهات، مقارن غروب آفتاب در کوچه ها و خانه ها بوته های گون آتش می زنند، مرد و زن، پیر و جوان از روی آتش می جهند. همصدا به آتش خطاب می کنند و با لحن دعا می گویند:(آتش سوری، آتش، آتش! سرخی تو از من، زردی من از تو!) با این خطاب که به آتش می شود ، و با شور و شعفی که در ضمن مراسم به نور و آتش نشان می دهند علاقه به آتش ، که رمزی از آفتاب هم هست در سرودِ گویندگاه انعکاس دارد. به علاوه کسانی که از روی آتش می گذرند به طور رمزی می کوشند تا خورشید غروب کننده را هم به رقابت با آتش و به تابش بیشتر تشویق نمایند و بدینوسیله او را در آخرین روز های زمستان از خمودگی فصل سرما بیرون آورند.
بالاخره آتش که خاموش شد کوزه های سفالی می آورند و آنها را از آب یا چیز های دیگر پر می کنند و سپس آنرا از پشت بام خانه تویه کوچه ی پایین می اندازند و می گویند: درد و بلا ، درد و بلا!(شاید از آن رو است که چهارشنبه در گاهشماری عامیانه ی ایرانیان امروز یک روز نحس است و یا شاید می خواهند با این کار درد و بلا را از خانه ی خود دور کنند و تفالی برای خوشبختی آینده ی آنها باشد.)
رسم تفال شکل های مختلفی دارد از جمله زن هایی که آرزوی فرزند دارند، دختر هایی که بی شوهر مانده اند و مرد هایی که آرزوی تجارت یا ازدواج و امثال اینها دارند به طور ناشناس تویی کوچه ها ، سر دوراهی ها یا در پشت درهای بسته به حرف هایی که به طور اتفاقی بین اشخاص رد و بدل می شود گوش می سپارند . برای آینده فال گوش می ایستند و با نذر و دعایی که می کنند در طی مدت سال، سرنوشت بدی را که به حکم فال در حق خود گمان می برند از خود دور می نمایند.
"گزینش شده از کتاب نقش بر آب اثر دکتر عبد الحسین زرین کوب"
فاطمه سلیمانی(دکترای حرفه ای دامپزشکی)
ماهی قرمز شب عید
ماهی قرمز با نام علمی Carassius auratus gibelio" که به نامهای ماهی طلایی، ماهی گلی، ماهی حوض نیز خوانده میشود گونهای ماهی از رده کپورماهیان است. این گونه ماهی با نماد شادابی و جاری بودن زندگی در سفره هفتسین ایرانیان جایگاه ویژهای دارد. عموم مردم این موجود زیبا را ماهی شب عید می دانند و معتقدند عمر آن نهایتا دو- سه ماه بیشتر نیست درحالی که ماهی قرمز، ماهی شب عید نیست و شیشه عمر آن به دست ماست و درصورت فراهم کردن شرایط مناسب برای این جاندار، عمر مفیدش بسیار بیشتر از آنچه ما تصور می کنیم میتواند باشد.
نکاتی درباره خرید و نگهداری ماهی قرمز:
هنگام خرید ماهی قرمز دقت کنید این آبزی از نظر ظاهری دارای علائم بیماری نباشد. بالههای ماهی قرمز نباید تاخورده و جمع شده باشد. باله ماهی سالم پوسیدگی ندارد و روی سطح بدنش لکههای سفید یا قرمز رنگ وجود ندارد. چشمان ماهی قرمز نباید بیرون زده باشد.
ماهی قرمز به عواملی نظیر هوا، دما، آب و غذا به مقدار مناسب نیاز دارد تا هم خود سالم بماند و هم احتمالا سلامتی ما را به مخاطره نیندازد.
دما : ماهی قرمز در دمای بالای 25 درجه سانیگراد آسیب پذیر بوده و تغییرات ناگهانی دما باعث مرگ آنها می شود، مناسبترین دما برای این ماهی بین 10 تا 25 درجه سانتیگراد است، کنار شومینه، بخاری، آشپزخانه و مکانهایی که تغییر دما زیاد است، مکان مناسبی برای نگهداری ماهی قرمز نیست.
هوا : ماهیها به اكسیژن موجود در هوا احتیاج مبرم دارند و این اكسیژن از طریق سطح هوایی كه با آب در تماس است وارد ظرف نگهداری ماهی میشود. بنابراین هر چه سطح مقطع بالای تنگ بزرگتر باشد، اكسیژن بیشتری به ماهی میرسد، این ماهی را نباید در ظروف دهان گرد و کوچک نگهداری کرد و حتی المقدور برای جلوگیری از اشکال در سیستم جهتیابی این آبزی از ظروف چند ضعلی برای نگهداری استفاده شود.
آب : استفاده از آب شهری برای ماهی قرمز مشكل خاصی ایجاد نمیكند فقط جهت خارج شدن كلر، قبل از عوض كردن آب ظرف حاوی ماهی، بگذارید كه آب بهمدت حداقل 24 ساعت در ظرف مجزا بماند كه با این عمل هم كلر موجود در آب از بین رفته و هم آب دمای محیط را پیدا میكند. بهتر است هر هفته یك یا دو نوبت و فقط نیمی از آب ظرف ماهی تعویض شود.
غذا : اگر در شبانه روز یك یا دو نوبت غذا به ماهی بدهیم، نیاز آن بر طرف میشود. غذاهای كم پروتئین و سرشار از كربوهیدرات در این میان مناسب هستند و حدالامكان از غذاهای آماده آنهم به اندازهای كه در آب باقی نماند بهتر است استفاده شود.
براي ضد عفوني ظروف نگهداري ماهي از نمك طعام 3% و يا پرمنگنات پتاسيم، پركلرين و بتادين مي توان استفاده كرد.
ماهی قرمز هم می تواند بیماری زا باشد:
در صورت عدم رعایت بهداشت، این موجود زنده نیز میتواند همانند سایر موجودات، بیماریزا شود که مهمترین آنها بیماریهای گوارشی و زخمهای پوستی هستند و در همین ارتباط کودکان، افراد مسن و کسانی که دچار نقص سیستم ایمنی هستند، حساسیت بیشتری دارند. جهت جلوگیری از انتقال انگلهای سطح بدن ماهی پس از دست زدن حتما" دست های خود را با آب و صابون بشویید.
* هنگامی که آرزوی چیزی را داری سراسر کیهان همدست می شوند تا بتوانی این آرزو را تحقق بخشی.
* با آنچنان عشقی در قلبت زندگی کن که اگر اشتباهاً به جهنم رفتی خود شیطان تو را به بهشت باز گرداند.
* عشق یعنی خدا و مرگ به معنای آن است که یک قطره از این عشق به سرچشمه اش بازگردد.
* خدا عشق استٰ؛ عشقی که هنگام نفوذ به درون ما ؛ درون آدمی را نرم می کند، ناب می کند، تازه می کند و بازسازی می کند.
* پیروزی و شکست بخشی از زندگی هر کسی است.
* اگر کالبدهای شما به خاطر خداوند سوزانده شود اما عشق نداشته باشید ، هیچ ارزشی نخواهد داشت، هیچ.
* جائیکه عشق باشد ، انسان هست و خدا هست.
* فقط باید به یک چیز حسادت کنم ، روح عظیم، غنی و سخاوتمند آنان که عشقی را می شناسند که در آتش حسد نمی سوزد.
* فردگرائی ما را به سوی نومیدی و تنهایی می راند.
* اگر شجاعت کشتن خودمان را داریم پس شجاعت ادامه دادن زندگی مان را هم داریم.
* هرگز فراموش نکن که در آشکار کردن احساساتت آزادی و این کار شرم آور نیست.
* خود را سرزنش نکن اگر گاهی وقت خود را با بازیچه ها تلف می کنی این کارها خوشی های کوچکی هستند که تو را به کارهای بزرگ تحریک می کنند.
* منطق هرگز نمی تواند کاملاً بر احساسات غلبه کند.
* قسمت مهمی از درس زندگی این است که با موقعیت ها چانه نزنیم.
* قدرت آب در این نهنفته است که که هرگز چکش نمی تواند آن را بشکند و چاقو نمی تواند آن را بدرد.
واژه "آ" یک واژه اصیل پارسی است و به هیچ وجه مخفف واژه آقا نیست،آقا یک واژه ترکیست.
اولین بار لایارد انگلیسی "آ" را مخفف آقا بحساب آورد وبا توجه به اینکه هیچ دانشی در زمینه زبان شناسی فارسی نداشته چنین استدلال اشتباهی را کرد.
نمونه هایی از کاربرد این واژه را در شاهنامه فردوسی می بینیم :
زیک میل کرد آفریدون نگاه یکی کاخ دید اندر آن شهر شاه
چو نزدیک شاه آفریدون رسید سرتاج و تخت بلندش بدید
کتب تاریخی معتبر قرون اولیه اسلام که اخبار ،اطلاعات و تاریخ کهن ایران باستان را از روی منابع کهن تری جمع آوری نموده اند ،همه واژه "آ" را در مورد فریدون پیشدادی به کار برده اند،این خود درخور تامل است.
واژه "آ" پویایی خود را در زبان بختیاری حفظ نموده است ،بختیاری ها سران طایفه و بزرگان ایل را "آ" می نامند و برای نام بردن آنها پیشوند "آ" را به آن ها اضافه می کنند،مشابه کاربرد "آ" در بختیاری واژه "کی" است در لری بویراحمدی.
در بختیاری به خاطر موقعیت جغرافیایی،کل منطقه به دو قسمت قلمرو چهارلنگ و هفت لنگ تقسیم شده ،سرپرست هر منطقه را از زمان صفویه به بعد رفته رفته خان نامیدند ،ولی اگر گاهی به مناسبتی یکی از خان ها می توانست سیطره خود را به منطقه دیگری گسترش دهد به ایلخان بختیاری شهرت می یافت .
واژه های خان و ایلخان در آغاز،مصطلح تصمیم گیران ماموران حکومتی حاکم در منطقه به خصوص از زمان قاجاریه به بعد بود،در طول این مدت محلیان چه در محاوره و چه نوشته های محلی خود همیشه واژه "آ"را بکار می بردند ،در حال حاضر واژه های خان و ایلخان در منطقه متداول عامه می باشد ولی هنوز "آ"کاربرد ویژه ای در اذهان عمومی دارد،به عبارت دیگر :"آ" شدن در بختیاری ساده نیست.
انتصاب شایسته جنابعالی به عنوان ریاست دانشگاه آزاد اسلامی شهرکرد را به شما، خانواده محترمتان و اهالی ابواسحاق صمیمانه تبریک می گوییم.![]()
![]()
![]()
حسنک کجایی،دنبال جوجه هایی!؟
گاو ما ما می کرد
گوسفند بع بع می کرد
سگ واق واق می کرد
و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود. حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید. او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند.
موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند.
دیروز که حسنک با کبری چت می کرد . کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد.کند پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد. پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می چون زیاد چت کرده بود. او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد.
برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود . ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت . ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد . ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد . کبری و مسافران قطار مردند.
الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد. او حوصله ی مهمان ندارد. او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند.
او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد.
او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت . اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.
تفاوت های علوم قدیم و علوم جدید( نویسنده:تسنیم)
یکی از سخیف ترین و بی مبنا ترین مسقوراتی که همه آن را پذیرفته اند این است که می گویند اولا علوم جدید تکامل یافته ی علوم قدیم هستند و تفاوت ماهوی با هم ندارند ثانیا علوم جدید غرب وامدار علوم اسلامی هستند.
اگر کسی کتب علوم قدیمی را ورقی بزند و نگاهی هر چند سطحی به این علوم داشته باشد و از طرفی شناختی اجمالی از علوم جدید داشته باشد تصدیق خواهد کرد که ارتباط چندانی بین این علوم وجود ندارد و این علوم در مبانی، اصول، متدولوژی، اهداف و تعاریف کاملا با هم فرق دارند.
می توان گفت مهم ترین تفاوت این دو در مفهوم طبیعت است. طبیعت عبارتست از قوه ی مدبره ای که از میل طبیعی شیء ناشی می شود و افعال آن شیء از آن قوه ناشی می شود و با آن قوه، توجیه و تبیین می شود.
این مبنا در خط به خط علوم قدیم قابل تبیین است. فی المثل در علوم طبیعیات قدیم برای توجیه حرکت یک شیء سنگین از بالا به پایین می گفتند که سنگ میل طبیعی دارد که به خاک وصل شود، به عبارتی سنگ طالب اصل خودش که زمین است، می باشد. اما در فیزیک نیوتنی سنگ با فشار و زور جاذبه ی زمین به پایین می آید در اینجا صحبت از قسر و جبر است و در آنجا صحبت از میل طبیعی. قدما می گفتند سنگ دوست دارد به حیز و قرارگاه و آرامشگاه طبیعی و اصل خود بپیوندد اما فیزیک نیوتنی می گوید سنگ مجبور است به سمت زمین بیاید، چون زمین جاذبه ی قوی تری دارد.
اساسا یکی از تفاوت های علوم قدیم و جدید در طبیعی و جبری دیدن عالم است.
بیکن می گوید: ارسطو با بحث طبیعت علم را کشت. مخالفت با مفهوم طبیعت در نظر بنیانگذار علوم جدید کاملا مشهود است. بیکن اعتقاد به مفهوم طبیعت را غیر علمی می داند.
در طب نیز اینگونه است. مفهوم طبیعت پایه و اساس طب سنتی است و در همین مفهوم است که طب سنتی از طب مدرن جدا می شود. حکما می گفتند اگر کسی از طبیعت نداند از طب هیچ نمی داند. در مورد طبیب می گفتند که طبیب خادم طبیعت است یعنی اینکه طبیعت هوشمند و فعالانه فعل درمان و تدبیر بدن را انجام می دهد و وظیفه ی طبیب خدمت رسانی به طبیعت است. طبیعت در طب معنای دیگری دارد. مثلا وقتی که انسان غذای سمی می خورد، طبیعت بدن به هر نحوی سعی می کند سم را دفع کند به همین خاطر فرد مسموم دچار قی و اسهال می شود. یا مثلا وقتی که رطوبات مغزی در فصل زمستان افزایش می یابد طبیعت بدن از طریق بینی و دهان شروع به دفع رطوبات می کند و به عبارتی، سرماخوردگی فعل طبیعت است برای دفع فضولات و رطوبات اضافی مغز. چون اگر این رطوبات در مغز بماند باعث بیماری های صعب العلاج و لاعلاجی چون سکته، فلج، ms ، فراموشی، کسالت و ... می شود.
بحث کل نگری
علوم قدیم کل نگر هستند و علوم جدید جزءنگر. در علوم قدیم وقتی یک پدیده را بررسی می کردند آن را در کلیت خود در عالم بررسی می کردند مثلا در بررسی زلزله نه تنها به زمین به عنوان یک عامل نگاه می کردند بلکه تاثیر پدیده های سماوی نیز در زلزله بررسی می شد.
یا مثلا در شیوع زکام به تغییرات جوی به عنوان عامل اصلی نگاه می شد. در بحث فلاحت بهترین اوقات زراعت را وقتی می دانستند که آفتاب در اواخر سنبله یا میزان باشد. زراعت در وقتی که باد شمال می وزد باعث می شود که محصول، خوب ثمر ندهد. اگر در نیمه ی اول ماه تخم بکارند بهتر است و محصول بیشتری می دهد. یا وقت درخت نشاندن باید قمر در محاق باشد (کمی نور ماه) تا بار بیشتری آورد و بسیار بلند نشود.
هر درختی که در زیادتی نور قمر کاشته شود، بلند می شود و بار کمتر می آورد.
در مورد دفع آفات درخت باید در بیخ آن (ریشه ی آن) پیاز عنصل بکارند تا هیچ آفتی به آن نرسد.
از این موارد در کتب قدما فراوان یافت می شود. همه ی اینها ناشی از یک نگاه طبیعی و نظام مند به عالم است. نگاهی که برای طبیعت، قداست قائل است و به خودش اجازه نمی دهد آن را بر هم بزند و در آن تصرف کند.
بنابراین قدما نیز روش هایی برای دفع آفات و افزایش محصول داشتند؛ روش هایی که عارضه ای ندارد و به طبیعت هم لطمه ای نمی زند و در چهارچوب طبیعت تعریف می شود. اما بشر مدرن با پشت پا زدن به این مبانی و حذف این نگاه، روش هایی چون سم پاشی، کود پاشی و مهندسی ژنتیک را بکار گرفته است که علاوه بر تخریب محیط زیست عوارض جبران ناپذیری برای بشر دارد؛ چیزی که بر کسی پوشیده نیست. ضرر این مواد و ببار آوردن آلودگی آب و خاک و هوا و ... چیزی نیست که کسی منکر آن شود.
کل نگری یک نگاه و جهان بینی است که یکی از پایه های علوم قدیم را تشکیل می دهد. اساسا این مفاهیم و این نوع نگاه به عالم برای عالم علوم جدید ناشناخته و بی معنی است. دم زدن از این مبانی واپس گرایی و اعتقاد به خرافه قلمداد می شود. در حالیکه بحث تاثیر اجرام آسمانی بر انسان یک مبنای پذیرفته شده ای در فقه شیعه است. در روایتی آمده است که هر کس هنگام قمر در عقرب خطبه ی عقد بخواند روی خوشبختی را نمی بیند. در شرع مقدس مساله ی زمان از اهمیت خاصی برخوردار است که این مقاله گنجایش پرداختن به آن را ندارد.
در کیمیا نیز این کل نگری وجود دارد. مثلا قدما علت تکوَن نقره را اینگونه توضیح می دادند که ماده تکوَن نقره، زبیق (نقره) خالص جید و کبریت (گوگرد) خالص است و به نظر قمر یا مساعدت مشتری در سه سال تکوَن می یابد.
دقت کنید که کل نگری یک اصل جاری در همه ی فصول و متدولوژی علوم قدیم است نه اینکه در چند مورد خاص به آن پرداخته شده باشد.
در طب نیز همین گونه است. کل نگری در طب سنتی دو وجه وجود دارد یکی ارتباط انسان با اجرام آسمانی و هم چنین زمان ساخت داروها و ....
دیگری ارتباط ارگانیک اعضای بدن به هم دیگر. در مورد اولی زمان ها مخصوص انجام حجامت و فصد و قی و ... به طور مفصل ذکر گردیده است. در بحث تدبیر آب و هوا و مراحل بیماری بحث زمان و تاثیر اجرام آسمانی به طور جدی مطرح است. مثلا در مورد حجامت برای زمان ایده آل آن باید حداقل پنج فاکتور زمانی را رعایت کرد، مثلا چهارشنبه و جمعه نباشد، اول و آخر ماه قمری نباشد، فصل سرما نباشد، کانون اول ماه های رومی نباشد، ساعات اول و آخر روز باشد، نیمه ی دوم ماه قمری باشد و .... . عدم رعایت این فاکتورها باعث کاهش اثر این اعمال می شود.
بحث دیگر این است که اعضای بدن با هم به صورت فعال در ارتباطند و فعل یکی بر دیگری اثر می گذارد.
در طب سنتی وقتی از بیماری یک عضو بحث می شود علت بیماری در کل بدن بررسی می شود. مثلا خیلی از سردرد ها و ضعف چشم و سرگیجه ها ریشه در گوارش دارد و ناشی از ضعف معده است. در طب سنتی بابی جداگانه به بیماری های مشارکی اختصاص می دهند. این بیماری ها به مشارکت یک عضو دیگر است. مثلا کسی بیماری چشمی یا مغزی دارد و یا مفاصلش درد می کند و طبیب برای او داروی تقویت معده تجویز می کند.
کل نگری آنقدر در علوم قدیم و طب سنتی مهم است که بدون آن شیرازه ی این علوم از هم می پاشد و وحدت خود را از دست می دهد، دقیقا مانند نخ یک تسبیح برای مهره های آن.
یکی دیگر از تفاوت های طب سنتی با طب مدرن در نظرگرفتن مزاج است. درمان و شناخت بیماری و شناخت خواص ادویه بر اساس تئوری سردی و گرمی است. هر بیماری مزاج دارد و دارو باید ضد مزاج آن بیماری تجویز شود. مثلا ضعف حافظه از رطوبت مغز است و برای درمان باید داروهایی گرم و خشک مانند کندر و زنجبیل و مصطکی تجویز کرد.
هر چیزی حتی حالت روانی، روحی، سنگ هاٰ گیاهان و مناطق یک مزاج از گرمی، سردی، تری، خشکی دارند.
تئوری اخلاط ( صفرا، سودا، دم، بلغم ) و امزجه ( سردی، گرمی، تری، خشکی ) هیچ جایگاهی در طب مدرن ندارند.
طب مدرن جزء نگری است و در درمان هر بیماری فقط همان عضو بیمار در نظر گرفته می شود. متخصص چشم هیچ وقت کار به معده ندارد. متخصص گوارش هم کاری به مغز ندارد و در بیماری گوارشی فقط اعضای گوارشی را در نظر می گیرد. این مهمترین علت ناکارآمدی طب مدرن در درمان بیماری ها است. علاوه بر این، ریشه ی تخصصی شدن پزشکی نیز همین نگاه جزء نگر است. با این حساب تخصصی شدن پزشکی ناشی از پیشرفت علم پزشکی نیست؛ بلکه مولود نگاه جزء نگر است. تولید تکنولوژی هایی مانند میکروسکوپ نیز مولود همین نگاه جزء نگراست. اساسا یک طبیب طب سنتی چون نگاهش جزء نگر نیست هیچ نیازی به یک میکروسکوپ ندارد. این ادعا برای کسی که آشنایی اندکی با طب سنتی داشته باشد اصلا دور از ذهن نیست. مطمئن باشید اگر بوعلی هم دیدگاه جزء نگری داشت میکروسکوپ هم اختراع می شد. این بحث در مورد همه ی تکنولوژی ها صادق است. تکنولوژی مولود نگاه تصرف آمیز بشر است. جزء نگری هم مولود نگاه ماشینی به عالم و انسان است. نگاه ماشینی از فلسفه ی دکارت ناشی می شود.
از نظر دکارت انسان ماشین بسیار پیچیده ای است. برای درمان نیز همانند تعمیر ماشین می توان اجزاء آن را جدا جدا و بدون در نظر گرفتن دیگر اجزاء بررسی کرد. لایب نیتس معتقد بود که هر چه در جسم انسان یا حیوانات روی می دهد به همان اندازه مکانیکی است که اتفاقات درون یک ساعت. هابز و بسیاری از دیگر متفکرین همین نظر را دارند. هیوم می گوید: به دور تا دور دنیا نظر بیفکنید، چیزی جز ماشین عظیم نخواهید دید که به تعداد بی شماری از ماشین های کوچکتر تقسیم شده است.
دقت کنید اصول جهان بینی چگونه وارد علوم می شود و مانند خون در بدن در شریانهای یک علم تاثیر می گذارد و اعضای آن علم را تغذیه می کند.
از دیگر تفاوت های علوم قدیم و جدید کمّی انگاری است. نگاه کمّی به عالم اساس فیزیک جدید را تشکیل می دهد. در نظام طبیعیات قدیم نگرش کمّی چندان محلی از اعراب ندارد. در این نظام، شناخت جهان بر مبنای نگرش کیفی به عالم است.
رنه گنون در این باره می گوید: تاویل کیفیت به کمیت در حقیقت تبدیل بالاتر به پایین تر است. نگرش کمَی به عالم مهم ترین رکن پیشرفت علوم و جدایی بین علوم سنتی و جدید است. برای تصرف در یک پدیده باید بتوان آن را تسخیر و محدود کرد و برای تسخیر و محدود کردن آن بهترین شیوه استفاده از عدد و نگاه کمّی به آن پدیده است. حذف مفهوم طبیعت و تفسیر جبری و قسری از عالم نیز از این جا ناشی می شود.
با توضیحات بالا تا حدودی مشخص شد که علوم جدید بر مبنایی غیر از مینای علوم قدیم استوار است و به هیچ وجه نمی توان علوم جدید را ادامه ی آن دانست. روش ها، مبانی، ابزارها، اهداف و رسالات و جهان بینی حاکم بر این دو حوزه با هم کاملا فرق دارد. به قول بیکن تا به حال به دنبال فهم عالم بوده اند از این پس باید به دنبال تسخیر و تغییر بود.
«هر که تو را به خشم آورد، بر تو چیره می شود»
پادزهر انواع احساسات منفی این است که مسئولیت کامل خود را در موقعیتی که در آن به سر می بریم، بپذیریم. نمی توانیم بگوییم: «من مسئول هستم!» و با این حال احساس خشم کنیم. همین که مسئولیتی را می پذیریم، تمامی احساسات منفی که تجربه می کنیم از میان می رود.
کشف این تلقین قدرتمند و در ضمن ساده «من مسئول هستم» و توانایی بلافاصله ی آن برای از بین بردن احساسات منفی نقطه عطفی در زندگی هر انسانیست.
برای آن که ذهن مثبت داشته باشیم از انتقاد کردن، بهتراست از شکایت نمودن و یا محکوم کردن دیگران به خاطر کاری یا چیزی خودداری کنیم. هر گاه از کسی انتقاد می کنیم، هر گاه از چیزی که دوست نداریم شکایت می کنیم یا کسانی را به خاطر کارشان محکوم می نماییم، احساس منفی بوده و خشم را در خود به وجود می آوریم. و در این میان این ما هستیم که ضرر می کنیم. عصبانی بودن از کسی یعنی این که به او اجازه می دهیم احساسات ما را کنترل کند و بر کیفیت زندگی ما تأثیر بگذارد.
این رسم قدیم است: زیان دید و زیان داد هرکس که دلش را به غم های جهان داد.
در اين نوشتار چند گونه از روش هاي هک و نوع عملکرد آنها را براي شما خوانندگان بزرگوار ذکر می کنیم،امیدواریم مورد قبول شما بزرگواران قرار گیرد.
۱-Bluejacking
ابتدا اجازه دهيد نگاهي به Bluejacking بيندازيم. در Bluejacking يک هکر ممکن است پيام هاي نا خواسته را به قرباني در قالب شماره ي کارت اعتباري يا شماره ي تلفن همراه يا يک متن جالب ارسال کند که بعد از باز کردن متن يا تماس با شماره ي داده شده به تلفن قرباني نفوذ مي کند. توجه داشته باشيد هکر براي ارسال پيام هاي نا خواسته نيازي به شماره تلفن شما ندارد اين پيام ها را از طريق بلوتوث ارسال مي کند؛ در صورتي که قرباني اين پيام ها را به صورت اس ام اس دريافت مي کندنه در قالب يک فايل در فولدر بلوتوث و هرگز نمي فهمد که به تلفنش نفوذ شده ، در حالي که هکر به تمامي اطلاعات آن تلفن دسترسي پيدا کند.
نرم افزارهاي بسياري براي Bluejacking نوشته شده اند.بسياري از اين نرم افزارها در سال هاي ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ نوشته شدند؛ سالهايي که آسيب پذيرهاي متعددي براي بلوتوث کشف شد.
Bluejacking براي اولين بار توسط مشاور آي تي کشور مالزي با استفاده از تلفن همراه سوني اريکسون براي تبليغ انجام شد.
۲-Bluesnarfing
« Bluesnarfing » يکي ديگر از انواع هک بلوتوث است. اين روش اين امکان را به هکر مي دهد که براي قرباني « کد تخريب » ارسال کند و گوشي را کاملا غير فعال کند. کد تخريب براي تلفن هاي مختلف متفاوت است و مي توان با استفاده از #*کد* آن را به صورت دستي روي هر تلفني وارد کرد. هکر ها نيز براي فرستادن کد تخريب معمولا از همين شيوه استفاده مي کنند يا براي قرباني يک فايل ارسال مي کنند. کافي ست قرباني تنها همين فايل را از هکر دريافت کند و ديگر نيازي به اجراي آن روي تلفن نيست . وقتي تلفن قرباني از کار افتاد ، اين فرصت براي هکر فراهم مي شود که اطلاعات داخل تلفن را بخواند ، اعتبار سيم کارت را خالي کند يا اگر حساب قرباني به تلفن او متصل باشد تمامي اعتبار حساب را به حساب خود انتقال دهد. با استفاده از اين روش هکر نمي تواند اطلاعات داخل تلفن را به دستگاه خود منتقل کند اما معمولا هکر ها در کنار کد تخريب يک فايل ديگر هم براي قرباني ارسال مي کنند تا امکان دزديدن اطلاعات نيز براي آنها فراهم باشد.
۳-Bluebugging
« Bluebugging » نوع سوم از مکانيسم هک است و نياز به نرم افزارهاي خاصي دارد تا اول هکر بلوتوث را به صورت کامل اسکن کند و راههاي ورودي و نقطه ضعف هاي سيستم عامل تلفن همراه را پيدا کند . هکر ها معمولا با استفاده از اسمارت فون يا لپ تاپ عمل هک را انجام مي دهند تا در حين هک کردن با مشکل مواجه نشده و قرباني از وجود هکر با خبر نشود. اين روش نسبت به دو روش قبل به زمان بيشتري نياز دارد و هويت هکر نيز در خطر است. مثلا ممکن است توسط فايروال سيستم عامل تلفن همراه قرباني شناسايي شود يا حتي دستگاه هکر از کار بيفتد. پس اين روش هک معمولا براي کارهاي مهم و پر سود انجام مي شود.
هکر با استفاده از اين روش مي تواند به ميکروفن و گوشي تلفن همراه قرباني نفوذ کند. در نتيجه اين امکان براي او فراهم مي شود که به هرچيزي که قرباني و هر کسي در اطراف او مي گويد گوش کند، با استفاده از سيم کارت او تماس بگيرد و تمامي تنظيمات گوشي را دستکاري کند از طرف قرباني براي افراد ديگر پيام ارسال کند و حتي هويت او را به خطر بيندازد. او حتي مي تواند به تمامي دستگاههاي متصل به بلوتوث قرباني هم نفوذ کند و البته مانند Bluejackhng تمامي اطلاعات تلفن همراه را بربايد. اين حمله شبيه به حملات تروجان در کامپيوتر است؛ با اين تفاوت که تروجان از طرف شخص هکر کنترل نمي شود!
تَلواره:(talvare)
نوعی سازه چوبی ساده برای قرار دادن گونی های محصولات کشاورزی بر روی آن.
کَته:(kate)
اتاقک کوچکی است که محصولات کشاورزی را در آن می ریزند.
آردوله:(ardole)
نوعی گیاه دارویی خاکستری رنگ که در بین بچه ها طرفداران زیادی دارد!.
بَهس:(bahs)
به معنای مرز است،مرز بین دو زمین را بهس می گویند.
پیلمیشی:(pilmishi)
نوعی گیاه دارویی است دانه های آن شباهت زیادی به عدس دارد.
مَنجَل زدن:(manjal)
نوعی درو کردن پیوسته است که در این حالت دروگر کمر بلند نمی کند! و "بافه" بزرگتری را درو می کند،معمولا برای درو کردن یونجه ،شبدر یا گندم آبی از این روش بهره می گیرند.
بُرمه:(borme)
نوعی درو کردن پیوسته است ،تفاوت این روش با منجل زدن در این است که معمولا بازه منجل زدن رو به جلو ست و کمتر طرفین اما برمه زدن رو به طرفین و کمتر جلو ،"بافه" ای که از منجل زدن بدست می آید به مراتب کوچکتر از برمه زدن است،منجل زدن برای گندم آبی می توان بکار گرفته شود اما برمه زدن چنین نیست. در واقع می توان گفت حاصل کار برمه زدن در نهایت بصورت یک خط راست است(در دو بعد) اما حاصل کار منجل زدن بصورت یک منحنی است.(در دوبعد) .
تاپو:(tapo)
یک مینی سیلوست!(سیلوی کوچک)از جنس گل وکاه. برای نگهداری محصولات کشاورزی و در امان ماندن از گزند موش ها و آفات از تاپواستفاده می کنند.
تَجه:(taje)
به معنای جوانه است.
رُهبال:(rohbal)
کناره ،در کشاورزی بیشتر برای جوی آب و مرزهای زمین ها(بَهس) بکار میرود.
شُپ:(shop)
قسمت ،بخش. معمولا هنگام پاشیدن تخم در زمین ، برای راحتی کار زمین را به چند شپ تقسیم می کنند تا بتوانند به در تمام زمین تخم بپاشندو سر در گم نشوند،که این کار با گذاشتن چندین سنگ بر روی هم (کِل) به فاصله حداکثر ده متر انجام می گرفت.
پِشک:(peshk)
در کشاورزی دارای دو معناست:
1-پاشیدن تخم
2- "پِشک انداختن"اصطلاحی است برای تقسیم کردن زمین های کشاورزی .
راضیه نجفی
رفلکسولوژي ازجمله تکنيکهاي طبمکمل است که براي درمان و پيشگيري از بسياري از بيماريهاي روحي و جسمي در جهان مورد استفاده قرار ميگيرد. در اين شيوه درماني درمانگران با فشار دادن نقاط خاصي از کف پا و دست براي درمان و تسکين بسياري از بيماريهاي جسم و روح اقدام ميکنند. اين شيوه درماني در کنار تکنيکهاي دشوار، متدهاي سادهاي دارد که با يادگيري آنها ميتوانيد برخي از نيازهاي ابتدايي خود براي تسکين و بهبود درد را در خانه و محل کار برطرف کنيد. به عنوان مثال ميتوانيد هنگام سردرد، دندان درد، تنگي نفس، کاهش انرژي يا دردهاي مفصلي از اين تکنيکها کمک بگيريد. به اين ترتيب با شناختن نقاط بازتاب درماني و يادگيري شيوههاي انجام ميتوانيد براي مدت زمان طولاني از مصرف مسکنهاي شيميايي بينياز شويد.
شانههايتان را قوي تر کنيد
يکي از کاربردهاي فشاردرماني تقويت عضلات و تاندومهاي شانه و بازو با کمک ماساژهاي نقطهاي بر پايانههاي عصبي کف پاست. افرادي که فعاليتهاي زيادي را در طول روز انجام ميدهند و نياز به قدرت و توان بازوهايشان دارند، حتي افرادي که پشت ميز نشين هستند و به طور مرتب با کامپيوتر کار ميکنند، ميتوانند با فشار درماني اين نقطه سه بار در روز به مدت ۳دقيقه به افزايش ميزان انرژي عضلات شانه خود کمک کنند. با کمک اين شيوه انرژي از طريق مردينها به شانه منتقل ميشود، بنابراين اين شيوه به کاهش اسپاسمهاي عضلاني ناشي از کار روزانه منجر مي شود.
ارتباط کف پا با قدرت بينايي
با شناسايي نقاط مربوط به هر يک از اندامها و ارائه ماساژ فشاري به آنها ميتوان براي تقويت هر يک از اعضا اقدام کرد.
تمامي اعضاي سر از قبيل چشمها، گوشها، سينوسها، غده هيپوفيز و حتي گردن در کف دست يا کف پا، پايانههاي عصبي فعالي دارند بنابراين با شناسايي نقاط مربوط به هر يک از اين اندامها و ارائه ماساژ فشاري به آنها ميتوان براي تقويت، حفظ سلامت، تسکين درد و درمان اختلالهاي عملکردي هر يک از اين اعضا اقدام کرد. درمانگران رفلکسوتراپي با ارائه فشارهايي که به کمک ۲ انگشت شست و سبابه به نقاط مربوطه وارد ميکنند و با توجه به زمانبندي ويژهاي که براي اين کار در نظر دارند، علاوه بر درمان و تسکين دردهاي اندامهاي دروني مثل مغز، چشم يا سينوسها ميتوانند در بهبود عملکرد و ساختار آنها نيز موثر باشند. بهترين روش براي تقويت بينايي اين است که روزانه دو بار به مدت ۳ دقيقه نقطه مربوط به چشمها را در کف پا يا کف دست ماساژ دهيد.
مشکلات تنفستان را حل کنيد
در سينه پا که گوشتآلودترين قسمت در کف پاست نقاطي وجود دارد که فشاردادن و ماساژ دادن آن به تنظيم عملکرد ريهها و افزايش حجم ششها و بهبود عملکرد قفسه سينه کمک ميکند. در حقيقت با رفلکسوتراپي اين بخش علاوه بر آنکه ميتوان به درمان اختلالهاي عملکردي ريه و دستگاه تنفسي کمک کرد، ميتوان احتمال ابتلا به برخي از بيماريهاي اين ناحيه را نيز به حداقل رساند. بسياري از افرادي که به بيماريهاي تنفسي از قبيل کندي تنفس، آسم و انواع آلرژيها مبتلا هستند با دريافت تکنيکهاي رفلکسوتراپي در اين نقاط ميتوانند به بهبود شرايط تنفسي خود کمک کنند. علاوه بر اين سمزدايي از کليهها و همينطور کنترل سيستم غدد درونريز بدن از ديگر مزاياي دريافت رفلکسولوژي در اين نقاط است.
تکنيکهاي فشاردرماني را روي نقاط مشخص شده روي هر دوپا تکرار کنيد.
بهتر هضم کنيد
به اعتقاد متخصصان رفلکسولوژي اين نقاط پا به معده متصل است و عملکرد آن را به عنوان يکي از فعالترين بخشهاي دستگاه گوارش بدن تنظيم ميکند. ارائه تکنيکهاي رفلکسوتراپي در اين نقاط در شرايط عادي به بهبود عملکرد معده و تقويت آن کمک ميکند. به اين ترتيب معده با انرژي بهتري پذيراي موادغذايي شده و اولين مرحله هضم را به بهترين شکل ارائه ميکند. استفاده از تکنيکهاي رفلکسوتراپي در اين ناحيه ميتواند در درمان سوزش معده، زخم معده و التهابهاي اين عضو بسيار موثر باشد.
سنگ کليه را مهار کنيد
فشار دادن اين نقاط که در ارتباط مستقيم با کليهها و عملکرد آنهاست تاثير زيادي بر تسکين دردها و ساختار عملکرد کليه و مجاري ادرار دارد؛ در حقيقت مردينهاي انرژي کليه از اين نواحي عبور ميکنند، از اين رو هنگام بروز دردهاي ناشي از سنگ کليه يا التهابهاي آن ميتوانيد حين استفاده از شيوههاي درماني طب رايج با دريافت ماساژ رفلکسوتراپي در اين نقطه براي تسکين دردهاي خود و تسريع روند درماني اقدام کنيد.
کاهش درد سياتيک با فشاردرماني
روي پاشنه پا کمربندي بسيار باريک وجود دارد که به اعصاب سياتيک بدن متصل است. مردينهايي که از اين کمربند عبور ميکنند در سراسر بدن به اعصاب متصل شده و بيشترين تاثير را روي اعصاب سياتيک دارند. استفاده از تکنيکهاي رفلکسوتراپي روي اين کمربند تاثير بسيار زيادي در بهبود و درمان اسپاسم و انقباضات عصب سياتيک دارد. اين عصب که از کمر تا ساق پا کشيده شده است هنگام شروع اسپاسم علاوه بر درد شديد موجب بروز اختلال در حرکت و برنامههاي روزانه بيمار ميشود. با کمک ماساژ اين نقطه ميتوان علاوه بر از بين بردن انقباضهاي سياتيک به تسکين درد آن نيز کمک کرد.
علی سعیدی(دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی پزشکی تهران)
به هر روشی که بافتها و اعضای بدن، واکنش متفاوتی نسبت به آن نشان دهند، تصویربرداری گفته میشود. هر کدام از روشهای تصویربردای مزایا و معایب خاص خود را دارند. مهمترین روشهای تصویربرداری پزشکی عبارتند از:
تصویربرداری اشعهی X (معمولی و CT Scan): احتمالاً این روش را اکثر ما تجربه کردهایم. در این روش، اشعهی X با قدرت معلومی به بافت هدف تابیده میشود و تصویر، برحسب میزان جذب و عبور این اشعه توسط اعضای بدن تشکیل میشود. سرعت این نوع تصویربرداری بسیار بالاست (در حد میلیثانیه). این روش بالقوه مضر است و البته غیرتهاجمی.
سونوگرافی: در این روش از امواج مکانیکی با فرکانس 1 تا 2 مگاهرتز استفاده میشود.علت تشکیل تصویر در این روش، تفاوت امپدانس (مقاومت) دو محیط است که باعث پژواک موج ارسالی میشود. این روش، ایمنترین و ارزانترین روش تصویربرداری است.
تصویربرداری هستهای: در این روش، یک «رادیودارو» به بدن تزریق میشود؛ به همین جهت، یک روش تهاجمی محسوب میشود. این رادیودارو از خود اشعهی گاما ساطع میکند که تفاوت در جذب این اشعه، منشأ تشکیل تصویر است. هزینهی این تصویربرداری، چه برای بیمار و چه برای بیمارستان بسیار زیاد است و سرعت تصویربرداری نیز بسیار کند (چند دقیقه) است.
تصویربرداری MRI:در این روش، فرد در یک میدان مغناطیسی ساکن قرار میگیرد، سپس یک میدان الکترومغناطیسی با فرکانس تشدید معین به او اعمال میشود. پس از قطع این میدان، ممانهای مغناطیسی باعث القای ولتاژ در سیمپیچ مغناطیسی خواهند شد که منشأ تشکیل تصویر است. سرعت تصویربرداری در این روش از تصویربرداری هستهای بیشتر و از سونوگرافی کمتر است. این روش ایمنی مناسبی هم دارد.
اگر کتب تاریخ دوره های مختلف تحصیلی دانش آموزان را ورق بزنیم با بی مهری بسیار عجیب نویسندگان نسبت به بختیاری ها در جریان مشروطیت روبرو می شویم .
مهم ترین کتاب تاریخی که دراین زمینه در اختیار دانش اموزان قرار داده شده ،کتاب تاریخ معاصرایران سال سوم دبیرستان است ،که در شرح رویدادهای مشروطیت فقط یک بار به طور ضمنی واژه بختیاری را بکار برده است!
جای تعجب نیست که در سال های آینده این واژه از پاورقی سردر بیاورد و در پی آن از کتب تاریخ مشروطیت بکلی حذف شود!
یکی از محکم ترین دلایلی که نقش پررنگ بختیاریها را در مشروطیت به اثبات می رساند در زیر آورده شده است.
مستشارالدوله رئیس مجلس وقت در ذیقعده 1327 به رسم سپاس از ایل بختیاری در صحن مجلس چنین می گوید:
"از فدارکاریها و مجاهدت غیرتمندانه حضرت حاج علیقلی خان سردار اسعد و امرا و افراد ایل جلیل بختیاری که ممد آزادی ایران از قید اسارت و رقیب ارباب ظلم و عدوان گردیده و از مشاق و متاعبی که برای تامین سعادت استقلال ایران تحمل فرمودند تشکرات صمیمی ملت ایران را تقدیم می نماید و تاییدات الهی را در تکمیل اقداماتی که در راه آزادی و آسایش ملت ایران کرده اند برای آن وجود محترم از وجود خداوند متعال مسئلت می نماید"
(متن سخنرانی مستشارالدوله از کتاب فرهنگ و ادب بختیاری نوشته عبدالعلی خسروی برگرفته شده است.)
کم نیستند معلمان لر تباری که این درس را تدریس می کنند و نسبت به همه چیز بی تفاوت هستند.
در تقویمهای عامیانه مردم سرمای زمستان به دو" چله" بزرگ و کوچک تقسیم می شود" چله" بزرگ از اول زمستان و شب یلدا آغاز می شود و چهل روز ادامه دارد چله کوچک هم بلافاصله پس از آن تا آخر بهمن و به مدت بیست روز ادامه دارد.
بعد از این از این دو چله سرمای زمستان تمام شده و هوا رو به اعتدال میرود.
اما در باور بختیاری ها زمستان را شش روز دیگر هست که در شمار روزهای سرد سال آورده میشوند این شش روز که از اول تا ششم اسفند ادامه دارد واغلب با بارندگی، باد و بوران همراه است را "ششه دالو " میخوانند . در مورد این شش روز روایتهای متفاوتی است از افسانه یا باوری کهن که هر کدام با اندکی تفاوت دیگری را تضمین می کند .
مثل معروف"چه شصت و چه شَش" نیز گویای این حقیقت است که این شش روز با شصت روز اول زمستان برابری می کند.
باور بر این است که زنی (دالو )در آخرین روز بهمن که سرمای زمستان پایان یافته و هوا رو به اعتدال میرود از خداوند مهلت میخواهد تا شتران او در این مهلت آبستن شوند –در باور این داستان شتر در فصل سرما جفت گیری میکند – خداوند شش روز به زن ( دالو)مهلت میدهد ، و" دالو" هرچه در توان دارد از باد و برف و باران در این شش روز بر زمین می ریزد . پس از پایان شش روز" دالو" که از آبستن شدن شترانش نومید شده است در حالیکه آتشزنه ای در دست دارد بر میخیزد و با خواندن این شعر به آسمان می رود:
ششه دالو مانده بر جای آداب فرهنگی بختیاری است و این داستان اگرچه به اختصار،برگرفته از سینه گفتار پدران و مادران ماست. برخی همتبارن در نوشته های خود از شتر و نابارور شدن آنها با گذشت فصل زمستان و سرما حکایت می کنند که قابل پذیرش نیست زیرا مردم بختیاری هرگز شتردار و شترپرور نبودند. صعب العبور بودن راه های کوهستانی در زاگرس سرافراشته جای زندگی و پرورش شتر نبوده و نیست و این جز تحریف و اقتباس از فرهنگ بیگانان چیز دیگری نیست.
عبدالرحمان سعیدی
ClearMem یک ابزار عالی برای بالا بردن سرعت ویندوز مخصوصا برای زمانی که سیستم شما چند برنامه بصورت باز دارد .
زمانی که شما چندین برنامه را باز می کنید سیستم حافظه زیادی مصرف می کند و وقتی حافظه کم می آید سرعت سیستم بشدت کاهش پیدا می کند و ممکن است مشکلی برای سیستم بوجود بیاید و سیستم هنگ کند . این برنامه به شما کمک می کند که حافظه اضافی را که پر هست خالی کنید تا برنامه ها بهتر اجرا شوند . اگر می خواهید بدانید حداکثر حافظه موقتی که سیستم شما می تواند استفاده کند چقدر است باید مراحل زیر را انجام دهید :
۱) به " control panel " بروید سپس روی " System " کلیک کنید و به زبانه " Advanced " بروید . در قسمت " Performance " روی دکمه " Settings " کلیک کنید ، از پنجره جدید باز شده به قسمت " Advanced " بروید .
۲) در قسمت " Virtual Memory " شما می توانید مقدار حافظه ای را که سیستم می تواند از آن استفاده کند را ببینید .
۳) اگر فکر می کنید این مقدار برای سیستم شما کم است می توانید روی دکمه " Change " کلیک کنید و مقدار مورد نظرتان را با توجه به بیشترین حالت جایگزین کنید ، سپس روی دکمه Set کلیک کنید و یک بار سیستمتان را Restart کنید .
شما می توانید با استفاده از برنامه ClearMem سرعت سیستم خود را افزایش دهید و بهتر از سیستم خود استفاده کنید .
شما با یک جست و جوی ساده در اینترنت می توانید این نرم افزار را دریافت کنید.
اگرثروتمندنيستي، مهم نيست بسياري ازمردم ثروتمندنيستند.
اگرسالم نيستي، هستندافرادي كه بامعلوليت خوب زنگي مي كنند.
اگرزيبانيستي، برخورددرست بازشتي وجوددارد.
اگرجوان نيستي ،همه باپيري مواجه خواهندشد.
اگرتحصيلات عالي نداري، باكمي سواد هم مي توان زندگي كرد.
اگرقدرت ومقام نداري ،مشاغل متعلق به تعدادمعدودي ازآدمهاست.
"امااگرعزت نفس نداري متاسف باش كه هيچ نداري"