نمونه ای از ضرب المثل های لری بختیاری
-آدم گند زِسر چشمه او اِخوره.
معنی:انسان گند از سرچشمه آب می خورد.
ضرب المثل فارسی معادل:بز گر از سرچشمه می خوره!
-آساره خو زِ سرِ شُمی دیاره.
معنی:ستاره خوب از ابتدای شب پیداست.
معادل فارسی ضرب المثل:سالی که نکوست از بهارش پیداست.
-تا نَیا زمستون شُل شُلی ،نیا بَهار گل گلی.
معنی:تا نیاید زمستان گل و شلی،بهار گل گلی نمی آید.
معادل فارسی:نابرده رنج گنج میسر نمی شود.
-نه سیر زگُسنه خوَر داره نه سُوار ز پیاذه.
معنی:نه سیر از گرسنه خبر دارد و نه سوار از پیاده.
-نه گَپ مال بی و نه کُچیر قافله.
معنی:نه بزرگ آبادی باشی و نه کوچک قافله.
-وا مه که نشینی مه اِبی ،وا تووه که نشینی سِه.
معنی:با ماه که نشینی همانند ماه میشوی و با تابه نان پزی که نشینی سیاه می شوی.
معادل فارسی ضرب المثل:هرکه با رسوا نشیند عاقبت رسوا شود.
-خر اِخاس چی گا خاشت کُنه،چیلش دِهرس!
معنی:خر می خواست مانند گاو نشخوار کند ،دهانش پاره شد.
معادل فارسی ضرب المثل:زاغ می خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد،راه رفتن خودش از یاد برفت.
چون در قدیم الایام این روستا پوشیده از جنگل های فراوان بوده و ضمن اینکه باغهای فراوان داشت این منطقه را باغسو (باغستان) گفته اند که در طی زمان به باساقی (امروزه در بین مردم منطقه و خود اهالی روستا این نام رایج است) و نهایتا ابواسحاق تبدیل شده است.