واژگان از ویررفته (کشاورزی و گیاهان دارویی)
تَلواره:(talvare)
نوعی سازه چوبی ساده برای قرار دادن گونی های محصولات کشاورزی بر روی آن.
کَته:(kate)
اتاقک کوچکی است که محصولات کشاورزی را در آن می ریزند.
آردوله:(ardole)
نوعی گیاه دارویی خاکستری رنگ که در بین بچه ها طرفداران زیادی دارد!.
بَهس:(bahs)
به معنای مرز است،مرز بین دو زمین را بهس می گویند.
پیلمیشی:(pilmishi)
نوعی گیاه دارویی است دانه های آن شباهت زیادی به عدس دارد.
مَنجَل زدن:(manjal)
نوعی درو کردن پیوسته است که در این حالت دروگر کمر بلند نمی کند! و "بافه" بزرگتری را درو می کند،معمولا برای درو کردن یونجه ،شبدر یا گندم آبی از این روش بهره می گیرند.
بُرمه:(borme)
نوعی درو کردن پیوسته است ،تفاوت این روش با منجل زدن در این است که معمولا بازه منجل زدن رو به جلو ست و کمتر طرفین اما برمه زدن رو به طرفین و کمتر جلو ،"بافه" ای که از منجل زدن بدست می آید به مراتب کوچکتر از برمه زدن است،منجل زدن برای گندم آبی می توان بکار گرفته شود اما برمه زدن چنین نیست. در واقع می توان گفت حاصل کار برمه زدن در نهایت بصورت یک خط راست است(در دو بعد) اما حاصل کار منجل زدن بصورت یک منحنی است.(در دوبعد) .
تاپو:(tapo)
یک مینی سیلوست!(سیلوی کوچک)از جنس گل وکاه. برای نگهداری محصولات کشاورزی و در امان ماندن از گزند موش ها و آفات از تاپواستفاده می کنند.
تَجه:(taje)
به معنای جوانه است.
رُهبال:(rohbal)
کناره ،در کشاورزی بیشتر برای جوی آب و مرزهای زمین ها(بَهس) بکار میرود.
شُپ:(shop)
قسمت ،بخش. معمولا هنگام پاشیدن تخم در زمین ، برای راحتی کار زمین را به چند شپ تقسیم می کنند تا بتوانند به در تمام زمین تخم بپاشندو سر در گم نشوند،که این کار با گذاشتن چندین سنگ بر روی هم (کِل) به فاصله حداکثر ده متر انجام می گرفت.
پِشک:(peshk)
در کشاورزی دارای دو معناست:
1-پاشیدن تخم
2- "پِشک انداختن"اصطلاحی است برای تقسیم کردن زمین های کشاورزی .
چون در قدیم الایام این روستا پوشیده از جنگل های فراوان بوده و ضمن اینکه باغهای فراوان داشت این منطقه را باغسو (باغستان) گفته اند که در طی زمان به باساقی (امروزه در بین مردم منطقه و خود اهالی روستا این نام رایج است) و نهایتا ابواسحاق تبدیل شده است.