چرا شاهنامه آخرش خوش است
شاهنامه آخرش خوش است. این مثل یکی از مشهورترین ضرب المثل های فارسی است و مفهوم آن با مجاز به علاقه ی تضاد اشاره ای طنز آمیز به کاری است که پایان ناخوشی دارد و معادل آن ضرب المثل "جوجه را آخر پاییز می شمارند" است در این نوشتار به اختصار در باره ی علت ساخته شدن و رواج ین نوشته سخن خواهیم گفت.
معروفترین و شاید پذیرفتنی ترین آنها این است که چون در تسلسل موضوعات داستانی شاهنامه آخرین قسمت آن مربوط به شکست پادشاهی ساسانیان در زمان یزدگرد سوم در مقابل اعراب وبه سر رسیدن اوج اقتدار ایرانیان است و کلمه ی خوش در این ترکیب به معنای ناخوش و بد فرجام بکار رفته است.
در تفسیر دیگری این مثل به هجونامه ای که فردوسی پس از پایان کار شاهنامه در مورد سلطان محمود سروده مرتبط انگاشته شده. شاهنامه ای که با مدح محمود آغاز شده بود(شروع به ظاهر خوش) با هجو او(بدی عاقبت) به پایان رسید.
اگر شاه را شاه بودی پدر به سر برنهادی مرا تاج زر
اگر مادر شاه بانو بدی مرا سیم و زر تا به زانو بدی
یقینم که شه نانوازاده است به جای طلا نقره ام داده است
بعضی خوشی را در این ترکیب به معنای ظاهری دانسته و تاکید آنها بر پیروزی نیروهای نیکی(ایرانیان) در برابر نیروهای بدی(تورانیان) است.
در توضیحی دیگر که با معنای کنایی مثل مغایر ولی با مجالس شاهنامه خوانی و نقالی تطابق دارد اشاره به چایی و شیرینی خوری بعد از مجالس شاهنامه خوانی و نقالی دارد.
چون در قدیم الایام این روستا پوشیده از جنگل های فراوان بوده و ضمن اینکه باغهای فراوان داشت این منطقه را باغسو (باغستان) گفته اند که در طی زمان به باساقی (امروزه در بین مردم منطقه و خود اهالی روستا این نام رایج است) و نهایتا ابواسحاق تبدیل شده است.